من بودم ،تو ویک عالمه حرف
و ترازویی که سهم تو را از شعر هایم نشان می داد
کاش بودی و می فهمیدی وقتی دلتنگی
یک آه چقدر وزن دارد
زير باران با ياد تو ميروم
به دنبال جاي پاي تو
تو را ميپرستم شبانه
براي لحظه هاي شادمانه
براي با تو بودن صادقانه
مي آيم من به پيشت عاشقانه
به تو دل بستم شاعرانه
اما افسوس از درك زمانه
چه زيباست راز زمانه
اگر زندگي باشد يك ترانه
خست---ه ام
گاه------ي دلم ميخواهد وسط جاده زندگي بايستم
با تمام وجود داد بزنم:
خست----------ه ام
خست----ه از تمام لحظه ها
خسته ام از تمام حرف ها
خسته ام از تمام ديده ها
خسته از تمام شنيده ها
خست---ه از آدمهايي كه روزي باورم بودند
خست--------ه
اسباب بازي هايش را داشتم نگاه مي كردم
ماتم برد. . .
وقتي قلبم را ميان آنها ديدم
آدمهايي هم هستند كه هيچوقت ترك نميكنن
ولي بلدن كاري كنن كه
يواش يواش تركشون كني
دو سال تو پليس راه تهران - كرج
سرباز بود
بعد از دو سال وقتي برگشت. . .
چشمش به حلقه دختر افتاد
از آن روز پشت وانتش نوشت:
" هرگز نرسيدن بهتر از دير رسيدن است"
كاش انسان مثل شمع يك شب زندگي ميكرد!
اما در كنار پروانه اش!
آنقدر براي تو بوده ام ك ديگر من برايم غريبه است
اينگونه ست
كه وقتي ميروي ميميرم
چون ن تورا دارم ن خودم را!
صدا ميكنم تو را
اين جاني كه تو ميگويي جانم را ميگيرد!
نزن اين حرف را دل من جنبه ندارد،
وقتي نيستي دمار از روزگارم در مياورد!
هواي دو نفره داشتن
ن ابر ميخواهد
ن باران
كافيست حواسمان به هم باشد. . .
.: Weblog Themes By Pichak :.